صاعقه
چشمِ شهلایِ تو رخدادِ پُر از حادثه بود
آه از این صاعقه، فریادِ پُر از حادثه بود
بیستون دانــــد و بیداد دو چشم شیرین
تیشه سرشار ز فـــرهادِ پُر از حــاثه بود
آن نهـــالی که خــدا کِشت به دامـــان دنا
قـامت سرو پری زادِ پُــر از حــادثه بـود
لالــــهای کــز نفسِ مـــوسم اُردی بـدمید
شعلهای در دل خُـردادِ پُــر از حـادثه بود
هر چـه با خون جگر در چمن آورد بهار
عــاقبت در قـدمِ بـــادِ پُر از حـادثـه بود
مسعود رضایی بیاره
درباره این سایت